Monday, October 20, 2003

هفت ، روشنفکری ، و آقای طالبی نژاد

شماره ی پنج هفت را تازه گرفتم با سردبیر دوست داشتنی اش مجید اسلامی و مدیر مسولی احمد طالبی نژاد مجله ای که این روزها انگار بازار خوبی دارد ، شاید از مرده ریگ دوران خوش فیلم، که قرار است در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت کند.
روی سخنم با آقای طالبی نژاد است. به خصوص درمورد سرمقاله شماره آخرشان.
در این چند شماره فضای غالب مجله ادبیات بوده به اضافه ی کمی تئاتر و اندکی هم سینما و ...
اینکه چه می شود عده ای منتقد فیلم مجله ای در می آورند که بیشتر ادبی است تا .... جای پرسش دارد. شاید نزول مجلات سینمایی اینان را بدین سو کشاند؟! و آیا این خود نوعی نان به نرخ روز خوردن نیست؟ و یا پاک کردن صورت مساله؟ و مگر از وظایف روشنفکر بیان کاستی ها و ارائه راه حل نیست؟
البته شاید آقای طالبی نژاد به اعتبار رمانی که نوشته اند خود را صاحب چنین صلاحیتی می دانند. اما با توجه به مطالبی که در این چند شماره چاپ شده به نظر می رسد اگر کسی در این جمع چنین حقی داشته باشد شانس مجید اسلامی بیشتر است. با اشرافی که به این هنر دارد و ترجمه های خوبش – بماند که من در مورد ترجمه اش از تپه هایی چون فیل های سفید حرف دارم -.
آقی طالب نژاد شعرهای براهنی(دف ) یدالله رویایی (شنبه سوراخ) و هوشنگ ایرانی (جیغ بنفش) را هذیان گویی میداند که تنها به مدد طنز و طعنه ورد زبان شده اند. ایشان به اعتبار کدام آگاهی از هنر شعر و با چه دلیلی چنین حکم قطعی و صریحی صادر می کنند؟ کسی که در مصاحبه دو نفره شان به همراه مجید اسلامی با مهاجرانی راجع به بهشت خاکستری اگر سوالی طرح کرده بود بیشت مسائل حاشیه ای و کلی بود و تنها توانایی اش آوردن شاهد برای بحث دو نفره ی اسلامی و مهاجرانی بود آن هم نه از ادبیات بلکه از سینما! از معدود دفعاتی هم که از ادبیات گفت نامی از سووشون برد _ منکر ارزش های این اثر نمی شوم- وشگفتا این مرد با اندوخت ای که خود پیداست از زانواش به راحتی در مورد براهنی، رویایی و ایرانی حکم صادر می کند آن هم در سرمقاله ای که در مورد جریان روشنفکری است بعد از امیر کبیر تا حال. چه فکر روشنی!
در آخرخودشیفته گی آزاردهنده ی نویسنده سرمقاله های این نشریه انگار امری عادی شده. شماره دوم آقای اسلامی از نامه ای گفته بود و تصویرش را هم ضمیمه کرده بود که یکسر تعریف و تمجید بود و آقای طالبی نژاد در همین سرمقاله ی روشنشان از روشن فکری محل گرا! و ... یاد می کنند و از قول ایشان هفت را مجله ای وزین نه! بسیار وزین و خوب نام می برند. یاد تکنیک معروف بورخس افتادم که برای درگیر کردن مخاطب و باورپذیر کردن داستانهایش از شگرد حدیث استفاده می کرد. مثلا اسمی قلنبه و طولانی می آورد که او این داستان را از شخص معتبر و ... روایت کرده که بر اعتبارش جای تردید نیست. بر همین اساس هفت هم لابد مجله ی وزینی است.

باقی بقایت

No comments: