Tuesday, December 13, 2011

خواب بي خيال
به بانگ خروس بي تخمي
بر آشفته باد يا نه
چه باك
كه برهوت و شورآب
به هزار هزار تخم بارور هم
بر و برگي نزايند
من
آن خروس بي تخم ام
به خوابي بي خيال
22/9/90

Monday, March 23, 2009

هفت سین من کو

 

سیب ها را با هم

 دسته ای سبزه  و

                    سرد

                           زرد

. . .

ای زمستان دگر بازنگرد.

 

نوروزتان از غم دور

 

Saturday, April 05, 2008

آویخته تار رگبار
بر پود برف پار
بر نقش خاطرم
یاد تو می کند
آغاز این بهار

Sunday, January 13, 2008


دیده باشی ام اگر

شرمگین خشم و چین چهره ام گردی

دستی نه از برای یاری

که پایی جسته ام

و گریز و گزیری

که بایدم و

نیست
عکس: مصی شایگان

Wednesday, January 02, 2008

برای مصی

بی تو
بر بام جهان
حسرت پروازم نیست
آفتابم
مگر از بام تو برخیزد صبح
نفسم با دم تو
سخن ام از لب
و
هر جنبش اندام تو جان می گیرد

Tuesday, July 31, 2007

آن گاه که می خواندم
به هر نام
این پر اوج ترین صدای جهان
و آن گاه که می بویمش
این هوش ربای بی تا

وآن گاه که نباشد
من خالی
من
هیچ
بی تابانه
دست برگیسویش می سایم
به شوق لمس گونه اش
باشد که لبانم بر لبش آرام گیرد

Saturday, July 28, 2007


دانه دانه سپیدی
می ریخت برسرم
جذبه ی خنکای دلپذیر تو بود
و برف



عکس : مصی شایگان

برای مصی


پندار پلیدی ست لحظه ای
اگر جهانم بی تو متصور شود
نقشی بر ماسه ام
از من مگذر که نسیم عبورت
پایان بودنم باشد.




بی تو هر نفسم عذابی است نا چار
بر گرد گورم نشان عطر تو
اگر باشد
گند چال عفنم
گذری را ممکن سازد